مهرساممهرسام، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

عشق من و بابایی

3 ماهگی گل پسرم

سلام عشق من خوبی عزیز دلم الهی قربونت برم که خدا خواست و یک ماه بزرگتر شدی اندازه  نه نه بی اندازه دوست داررممممممممممممممممممممممممممممم سه ماهیگیت مبارک پسرم عزیزم روز شنبه رفتیم سونوگرافی و نتیجه اش رفلکس متوسط بود و دکترت برات دارو داد که ان شالله بخوری و خوب بشی عزیزم یکم گریه هات کمتر شده ان شالله پایان 4 ماه دیگه تمام بشه  الان دیگه کاملا با هر حرکتی سرتو میچرخونی از صداهای بلند میترسی و گریه میکنی دستت رو برا گرفتن جلو میاری و اگه مثلا جغجغه اتو بهت بدن از یه دست به دست دیگه ات میدی و بعدش با دو دستت میگیری و میبری تو دهنت اگه باهات حرف بزن به حرفا گوش میکنی و با زبون خودت جواب میدی امروزم وقتی دلتو بووس کردم با ص...
19 فروردين 1393

سال 93

سلام پسر گلم خوبی عشق مامان خیلی دلم میخواهد وقتی این نوشته ها رو میخونی احساس من و هم درک کنی بدونی با چه حس و شوقی اینا رو نوشتم سال 92 وقتی سال تحویل شد  و ما سر سفره هفت سین بودیم همه شاد بودن و میخندیدن اما منم با وجود خنده غم بزرگی تو دلم بود و اونم نبودن تو بود همون جا از خدا خواستم سال 92 بشه بهترین سال زندگی من و تو بیای پیشم خداااااااااا صدامو سر سفره هفت سین پارسال شنید و دعامو مستجاب کرد و سال 92 به بهترین سال زندگی من رقم خورد سالی که پایان خیلی خوشی داشت سالی که خدا بهترین نعمت رو نصیبم کرد و سال 93 ساعت 8.27 دقیقه 29 اسفند شروع شد شروعی پر از شادی و خوبی شروعی پر از عشق و امید امیدی که می تونه منو به خیلی جا...
16 فروردين 1393
1